مداد گلی که هم خط کش بود و هم رژلب
لیوان تاشو و.... هزار دلخوشی بدون فانتزی دیگر
از وقتی دفترها سیمی شد و مدادها اِتود، گچ ماژیک شد و تخته، وایت برد
لذت تحصیل هم در بچه ها مُرد
از وقتی هیولاها جای ماشین های پلاستیکی و باربی ها جای عروسکهای دست دوز مادر را گرفتند
از وقتی آلاسکا جایش را با آیس پک عوض کرد و از زمانی که پیتزا مهمان خانه ها شد
دیگر کسی به مهمانی کوکب خانم نرفت و داستان پِترُس از کتابها خارج شد...این روزها چوپان دروغگو سر از زندگی ها در آورده
بیزارم از اینهمه فانتزی که حاصلش دوریست!