مهدی جان ...
مهدی جان ...

مهدی جان:
انتظار آمدنت را نمیشود با گناه کردن کشید ...
انتظار آمدنت را نمی توان با ناامید بودن کشید ...
انتظار آمدنت فقط در جمعه ها اگر باشد دروغ است ...

اما شما مولای غریبم هر روز انتظار آمدنم را میکشید ...
برایم دعا میکنید ... برایم طلب مغفرت میکنید ...
اما من نیز .....
گهگداری برایتان دعا میکنم ... برای آمدنتان ... برای سلامتیتان ...
گه گداری اشک میریزم برای نبودنتان ... برای گناهانم ... برای فراموش کردنتان ...
در نگاهم ،تنهایی ام ،گاهی غم نیز هست ارباب ... گاهی لرزان است انتظارم ...
گاهی مادرتان کریمانه اشک هایی تقدیم چشمان تارم میکنند و من بی اراده میریزم به پای روضه های نبودنتان
مولا شرمنده ام که به من میگویند "انسان" با ریشه ی "نسیان"
و نمیگویند "انسان" با ریشه ی "انس" ...

آخر تنها انس حقیقی که نسیان نمی آورد انس با شماست و من همیشه فراموش میکنم ....
مولا اما خدا را گواه میگیرم نه به خاطر خودم ،بلکه به خاطر مادرتان گاهی برای آمدنتان دعا نیز میکنم ...

هروقت خواستیم گناه کنیم ، یادمون باشه یه مادر منتظر اومدن پسرشه! ...



موضوعات: دلنوشته , ,
[ 7 / 10 / 1393 ] [ 1 ] [ MOTAHAREE ] [ بازدید : 1101 ] [ نظرات () ]
مطالب مرتبط
نظرات این مطلب

نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:







آخرین مطالب
فطرس (1395/02/22 )
مولا (1394/11/20 )
یا... (1394/11/05 )
ای مسیح من... (1394/10/21 )
کبوترانه (1394/10/13 )