رمضان بی تو دلم تنگ شود
می روی و دل من سنگ شود
رمضان یک خبر از یار بده
بر دلم مژده ی دلدار بده
رمضان صاحبم از من راضی ست؟
خدمت یار سلامم برسان
گو به مهدی (عج)دل من قابل کن
فیض دیدار رخت شامل کن
بیا که می شود از چشمت استعاره گرفت
ز آسمان نگاهت گل ستاره گرفت
بیا بیا که عقابان قفس گرفتارند
تمام آینه ها داغدار زنگارند
بیا که جهان بی تو عرصه تنفس نیست
مجال دیدن آفاق و سیر انفس نیست
حضور آب ز کام تو وام می گیرد
لب عطش ز لبت التیام می گیرد
هجوم عطر بهار از کف تو می جوشد
بیا که باغ به دست تو سبز می پوشد
چنین که یخ زده ایمان من اگر هر روز
هـزار بار بـیایـد بـهار کافـی نـیـسـت
خودت دعا کن ای نازنین که برگردی
دعای این همه شب زنده دار کافی نیست
اللهم عجل لولیک الفرج
قرآن به سرها گرفته شد!
جوشن و احیاءهم گذشت!
یک سوال ...
قرآن ناطقم هم چنان به بیابان چه میکند؟
مولا مهدی کاش زیاد دوست داشتیم..
ای ناب ترین حادثه عشق در این بزم،
دور از نظرت میکده را نیست صفایی!
ای خوب ترین منظره در چشم ملائک،
بر روی زمین ناب ترین عکس خدایی...
دلتنگ تو این بار گل و باغ و بهارند،
ای کاش گل نرگس من زود بیایی....
ای دل بسوز تا شب احیا نیامده
تقدیر ماهنوز به دنیا نیامده
فرقی نکرده ایم زاحیای سال پیش
توبه چرا سراغ دل ما نیامده
گویی به گوش عده ای از ما هنوز هم
هل من معین غربت آقا (عجل الله تعالی فرجه الشریف )نیامده
آری برای بنده شدن وقتمان کم است
ای دل بسوز تا شب احیا نیامده
اللهم عجل لولیک الفرج
یا بقیه الله...
درژیعقوب یادم داده است
دلبرت وقتی کنارت نیست کوری بهتر است
اللهم عجل لولیک الفرج بحق امام حسن مجتبی علیه السلام
شوقِ دیدارِ تو را دارم که بیدارم هنوز ،
ماهِ من! هر شب تو را زیرِ نظر دارم هنوز...
زهره و بهرام و کیوان، شاهدم هستند که ،
خوشه ی پروین سرِ راه تو می کارم هنوز...
حلقه ی دورِ زحل را پیشکش خواهم نمود ،
تا به گوش تو بخواند، عاشق و یارم هنوز...
گاه، پشتِ ابرهای تیره ، پنهان می شوی ،
کاش می دیدی که مثلِ ابر، می بارم هنوز...
کج خیالان ، بینِ ما دیوارِ کج افراشتند ،
تا ثریا رفته اما ، رویِ دیوارم هنوز...
زخمی ام از نیشِ خنجرهای بدخواه و حسود ،
مثلِ تو، من نیز از این قوم بیزارم هنوز...
تا سحر چیزی نمانده، نازنینم خوش بتاب ،
من به مهتابِ دل انگیزت، گرفتارم هنوز...
گلم با این دل من ناله سر کن
بیا این دیده را با اشک تر کن
گلم این جمعه هم بگذشت بی تو
بیا تا جمعه بعدی سفر کن
گلم خاک دلم بیمار گشته
بیا خاک مرا زیر و زبر کن
شدم من دربه در از هجر رویت
بیا فکری به حال در به در کن
هوای کربلا دارد دل من
بیا مرغ دل من را تو پر کن
کنار ساحل عشقت نشینم
تو خاک ساحل عشاق زر کن
بود زهر جفا در تیر عشقت
تو ای زهر جفا در من اثر کن
درون هیئت عشاق ای جان
گهی یاد از جفای میخ در کن
گهی کن یاد از یک کوچه ی تنگ
گهی خود را به سیلی ها سپر کن
بیا مهدی دلم تنگ شما شد
دل من سالها بهرت گدا شد
یاابن الحسن آقا
لقمه ای نان و کمی شیر٬ مرا مهمان باش
جان آقا به بیابان نکن افطار٬ بیا...
"اللهم عجل لولیک الفرج"