به نام خدا

   اَلسَّلامُ عَلَیکَ إیُّهَا الْمُقَدَّمُ الْمَأمول

  سلام بر تو؛ ای پیشاپیش‌ داشته‌ی آرزو شده

   از لحظه های تشنه دیدار   

   تا روزهای با توبارانی

   غم می کُشد ما را تو می بینی  

  دل می کِشد ما را تو می دانی

    اللهم صل علی محمد و آل محمد

بی تو جهانم الف ندارد

هر جمعه به جاده آبی نگاه می كنم و در انتظار قاصدکی می نشینم كه قرار است خبر گامهای تو را برای من بیاورد، گامهای استوار و دستهای سبزت را.

اگر بیایی، چشمهایم را سنگفرش راهت خواهم كرد.

تو می آیی و در هر قدم، شاخه ای از عاطفه خواهی كاشت و قاصدکی را آزاد خواهی كرد.

تو می آیی و روی هر درخت پر شكوه لانه ای از امید برای كبوتران غریب خواهی ساخت.

بقیه در ادامه مطلب

نمیدانم..
ﮐُــﺠــﺂ؟
ﮐـِـﮯ؟
ﮐُـــــــــﺪﺍﻡ ﺭﻭﺯ؟
ﭼـــه  ﺷُــﺪ؟
ﮐـــﮧ ﻳﺎﺩﺕ ﺍﺯ ﺩَﺳـﺘــﻢ ﺍُﻓــﺘــﺂﺩ
ﻭ ﺣــﺂﺻـِـﻠَــــش ﺗــﻤــﺂﻡ ِ ﺯَﻣــﯿــﻦ ﺧــﻮﺭﺩﻧﻬـﺎﻳﻢ ﺍﺳــﺖ!
دلم ﻣــﮯ ﺧــﻮﺁﻫَــﺪ ﺁﺭاﻡ ﺻـِـﺪﺍﻳَﺖ ﮐُــﻨَــﻢ:

" ﺍﻟﻠّﻬُﻤـَّ ﯾـﺎ ﺷـﺎﻫـِﺪَ ﮐُـﻞِّ ﻧـَﺠْـﻮﻯ "

ﻭ ﺑـِـﮕـــــــــﻮ ﯾَــﻢ ﺗــﻮ ﺧــﻮﺩ ِ ﺁﺭﺁﻣـِـــــــــﺸــﮯ
ﻭ ﻣـَـﻦ ﺧــﻮﺩ ِ ﺧــﻮﺩ ِ ﺑــﯿــﻘَــﺮﺁﺭ...
ﺧﺪﺍﯾــــــﺎ !
ﺧــــﺮﺍﺑﺖ ﻣﯽ ﺷــــﻮﻡ
ﻣﺮﺍ ﻫﺮ ﮔــــﻮﻧﻪ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺧـــــﻮﺍﻫﯽ ﺑﺴـــــﺎﺯ ... "
ﺍﻟﻬـــــﯽ ﻭ ﺭﺑـــــﯽ ﻣﻦ ﻟـــــﯽ ﻏﯿﺮﮐــــ "

, مداد گفت متاسفم .......... پاکن گفت چرا ؟
_تو هیچ کار اشتباهی نکردی …………
مداد جواب داد : متاسفم چون به خاطر من اذیت می شوی،  هر وقت که من اشتباه می کنم ، تو همیشه آماده ای آن را پاک کنی.
ولی وقتی اشتباهاتم را پاک می کنی ....بخشی از وجودت را از دست می دهی و هر بار کوچک و کوچکتر  می شوی ............
پاکن جواب داد : اما برای من مهم نیست !
من ساخته شده ام تا هر وقت تو اشتباه کردی به تو کمک کنم با این که می دانم روزی تمام خواهم شد ....
و دیگری جای من را خواهد گرفت، من رضایت دارم !  پس لطفا ناراحتی را کنار بگذار......

لحظه ای درنگ کن

این صدای خداست که میگوید:

« شمارا چه شده که اینطور به زمین چسبیده اید؟

آیا به زندگی ناچیز دنیا رضایت دادید ؟!!

اللهم اجعل عوامل امورنا خیرا

وقتی تو نیستی، نه هست های ما چونان كه  بایدند ، نه  نبایدها
مثل همیشه آخر حرفم و حرف آخرم را با بغض میخوانم
عمریست لبخندهای لاغر خود را در دل ذخیره میكنم
باشد برای روز مبادا اما  درصفحه های  تقویم  روزی
بنام  روز مبادا  نیست
آن روز هرچه باشد روزی شبیه  دیروز روزی شبیه
فردا روزی درست مثل همین روزهای ماست
اما كسی چه میداند شاید امروز نیز روز مبادا باشد
وقتی تو نیستی، نه هست های ما چونان كه بایدند ،نه نبایدها
آئینه ها درچشم ما چه  جاذبه ای دارند آئینه هایی  كه
دعوت دیدارند
دیدارهای كوتاه از پشت  هفت دیوار
دیوارهای صاف دیوارهای شیشه ای شفاف
دیوارهای تو دیوارهای من
دیوارهای فاصله بسیارند
آه دیوارهای تو همه آئینه اند آئینه های من همه دیوارند.

آیا امام زمان هم به ما چنین می‌گوید؟!

صَعصَعِه از ياران فوق العادهٔ حضرت علی(علیه السلام) بود.  لحظات آخر عمر حضرت، اومد دم در اتاق، بلكه شاید بتونه عيادتی کنه اما شرایط رو مناسب ندید، به همین خاطر به کسی که اونجا در اتاق رفت و آمد میکرد گفت: سلام منو به آقا برسونید... (و پیغامی هم گذاشت) پيغامش که به امام رسيد، ایشون فرمودند: از طرف من به صعصعه بگيد: خدا تو رو رحمت كنه، تو خوب یاری بودی؛

 فَلَقد كُنتَ خَفيف المَئونة، كثیرُ المَعونة
كم توقع، كم خرج، بی منّت..
امـا پُركار، صبور، مجاهد، فداكار..
صعصعه جان! ممنونم؛ سربــــاز بودی، نه سربــــار..

[بحار الانوار/ج۴۲/ص۲۴۳]

- پایین چطور بود؟

- سخت بود آقا. خیلی سخت بود.
- تو چکار می کردی؟
- من منتظر بودم آقا.
- منتظر چی؟
- منتظر کسی که می گفتند یک روز بهشت را با خودش خواهد آورد. آن پایین همه مایوس شده بودند ، اما من منتظر بودم. آنقدر انتظار کشیدم و نگاه کردم تا چشم هام بی سو شد اما کسی نیامد. ما داشتیم از فرط انتظار ذوب می شدیم.
- هیچ کاری از دست تو ساخته نبود؟
- از دست هیچ کس کاری ساخته نبود. وضع بدتر از آن بود که کسی بتواند آن را کنترل کند. شاید کسی می توانست کلیات را درست کند اما سامان دادن به جزییات از عهده هیچ کس برنمی آمد. همه چیز به وضوح از دست رفته بود.هیچ کس نمی دانست چه باید بکند. آنجا مثل جهنم غیرقابل تحمل بود. بهترین کاری که از دست ما ساخته بود، این بود که منتظر بمانیم و خوب باشیم.

سلام دوستان عزیز

در پی اهانتهایی که به پیامبر گرامی اسلام شده بنا داریم طرح صلوات برای خشنودی ایشون رو اجرا کنیم

لطفا ذکر زیبای صلوات رو تو نظرات قرار بدید.